سردار رشید اسلام شهید بایرامعلی ورمزیاری

 

دردهم دی ماه سال 1342دریک خانوادۀ کشاورز و مؤمن ومتدین درروستای آغ اسماعیل ازتوابع شهرستان سلماس دیده به جهان گشودکه این تولدفرخنده ومبارک مقارن می گردد با پایه گذاری نهضت انقلاب اسلامی توسط امام خمینی(ره).

پس ازمهاجرت خانواده به شهر،مقطع ابتدایی را دریکی ازدبستان های سلماس به پایان می رساند ، هنوز مقطع راهنمایی را تمام نکرده بود که انقلاب همه جای ایران را فراگرفت و وی نیز همچون جوانان پرشور انقلابی به صف انقلابیون و مخالفین رژیم ستم شاهی پیوسته و شرکت گسترده ای در راهپیمائیها و تظاهرات برعلیه رژیم ستم شاهی پهلوی داشت که دریکی از این تظاهراتها از ناحیه سر مجروح و مداواگردید.اوشانزده سال رابه پایان نرسانده بودکه در صبح دوم مهرماه سال1358 پدرراکه با دوچرخۀ خود درحال عزیمت به سرکار بود دراثرتصادف بایک دستگاه اتوبوس ازدست می دهد. بایرامعلی که فرزنددوم خانواده بودبه همراه مادرش سرپرستی هفت تاخواهر وبرادرش رابه عهده می گیرند، بنابه شوروعلاقه ای که نسبت به امام ونظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشتند جهت خدمت به مردم محروم ومستضعف منطقه ، وارد جهاد سازندگی شهرستان سلماس شده وبعدازحدود هفت ماه خدمت دراین نهادانقلابی ، درسال1359 درحالی که بیش از17 سال سن نداشت جهت حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدوتازمان شروع جنگ تحمیلی به خدمت در کردستان ومبارزه باضدانقلاب ودشمنان قسم خوردۀ انقلاب پرداخته وبا توجه به روحیۀ سلحشوری ودشمن ستیزی که داشتند ، خدمت درسپاه سلماس روحیۀ ایثار وشهادت طلبی اوراقانع نکرده ونهایتا" درمورخ 6/12/1360 جهت مقابله با هجوم دشمن وبیرون راندن صدامیان ازخاک جمهوری اسلامی به طور داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل شدند ودرمدتی که درجبهه هاحضورداشتند ، درعملیاتهای مختلفی ازجمله فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، مسلم ابن عقیل ، محرّم ، عملیاتهای مقدماتی والفجر ، والفجریک و والفجرچهار شرکت فعالانه داشتند وچندین بارنیزدراین عملیاتها مجروح وتامرز شهادت پیش رفتند.

      سرانجام این سرداربزرگ وفرمانده بنام وشاخص جمعی لشگر 31 عاشورا درعملیات پیروزمند خیبرباعنوان فرماندهی گردان حضرت علی اکبر (ع)  در جزیرۀ مجنون بعداز حماسه آفرینیها ورشادتهای بی نظیر ، درآخرین تماس بی سیمی بافرمانده لشگر31 عاشورا (سردارسرلشگر پاسدار، شهید مهدی باکری) چنین می فرمایند : برادرباکری به آقای هاشمی رفسنجانی (جانشین کل فرماندهی جنگ) پیام مارابرسانید وبگوئید که ما مانند امام حسین (ع) واردصحنۀ نبرد بادشمن شده وجنگیدیم وحسین وار نیز به فیض عضیم شهادت نائل  شدیم .

      وی درسی راکه ازمولایش امام حسین (ع) گرفته بود تاآخرین لحظۀ عمرش دراین نبرد نابرابر بانیروهای دشمن بعثی جنگید ومانند مولایش تن به ذلت وخواری نداد وبنا به فرمودۀ آقا مهدی باکری ، اوباسربازانش چنان به قلب دشمن حمله برد وبااینکه می دانست شهید خواهدشد ذره ای سستی ویالرزش درزانوهایش ویادرلحن صدایش دیده نشد ، فرمانده شجاعی که بایاد ونام خدارفت وبایادامام حسین درصحنه جنگیدویکی ازهمرزمانش تعریف می کندکه ساعت تقریبا 9 صبح بودو تمامی نیروهای باقیماندۀ گردان حضرت علی اکبر(ع)درمحاصرۀ کامل دشمن قرارگرفته بودندکه بایرامعلی فرمودند : فشارروی بچه ها خیلی زیاد است واگراین وضعیت ادامه یابدهمه قتل عام می شوند وبایدبااجرای تاکتیکی محاصره رابشکنیم وبرای این منظوربنده و شما بهمراه یک نفر دیگرجهت فریب دشمن ، خودمان رابه محل دیگری انتقال بدهیم تابدینطرق بامتوجه کردن دشمن بسوی خود ، نیروها راازحلقۀ محاصرۀ دشمن درآوریم که بااجرای این ایده تمامی آتش دشمن بطرف ما سوق داده می شودوبدینطریق این فرمانده شجاع ودلیرلشگراسلام دراثرآتش بی وقفۀ دشمن شربت شهدشهادت رادر مورخۀ 5/12/1362 که سالها درپی دستیابی به آن بود نوشیدوبه خیل عظیم دوستان شهیدش پیوست که پیکر پاک ومطهرش پس از 1۲ سال اسارت درخاک گرم وسوزان جزیرۀ مجنون ، توسط جستجوگران نورکشف وبه آغوش گرم خانواده وملت شهید پرور سلماس برگشته وبرای دومین باردرنهم بهمن ماه سال 1374 با استقبال پرشورو بی نظیرمردم قدرشناس درمزار شهدای سلماس و درجواربرادرشهید بسیجی اش بنام عبداله ورمزیارکه درتیرماه سال 1366درمنطقۀ عملیاتی نصر 7 به دست عوامل نفوذی دشمن به شهادت رسیده بودندبه خاک سپرده شد ، روحش شادوراهش پررهرو باد .

نامه ای از سردار شهید مهدی باکری به خانواده شهید بایرامعلی ورمزیاری

اشاره :

سردار شهید بایرامعلی ورمزیاری در جبهه جنوب فرمانده گردان علی اکبر لشکر 31عاشورا بودند که تحت فرماندهی سرلشکر مهدی باکری قرار داشت.بعد از شهادت ایشان،مهدی باکری طی نامه ای که به خانواده این شهید می نویسد از این فرمانده شهید این گونه یاد مینماید:

خانواده محترم سردار رشید اسلام برادر بایرامعلی ورمزیاری
سلام علیکم :
سلام بر شما پیروان واقعی امام حسین (ع) و یاران با وفای امام امت ، شمائی که عزیز و نور چشم خود تان را تقدیم اسلام نمودید ، شمائی که عزت و سر بلندی را همچون امام حسین با نثار خون عزیزتان خواستید و سر به ذلت و خواری ندادید ، افتخار یافتید که فرزندتان افتخار آفرین جبهۀ اسلام شد ، فرماندهی که به نشان تقوا و شهامت و رشادت دست یافت و مدال شهادت طلبی به حد بی نهایت را بر سینه رشید خود آویخت ، او همچون شیر غرنده در میدان نبرد با کفّار بعثی و همچون زاهد و عارف در شب های بیابان ها جنگید و عبادت کرد.
قربت و نزدیکی به آن اندازه به خدایش یافت که از دعوت مهمانی خدا پذیرفته شد و ضیافت یافت.او با سربازانش چنان به قلب دشمن حمله برد و با این که می دانست شهید خواهد شد ذرّه ای سستی یا لرزش در زا نو هایش و یا در لحن صدایش دیده نشد ، فرمانده شجاعی که با یاد و نام خدا رفت و با یاد امام حسین در صحنه نبرد جنگید.
درود بر شما پدر ومادر و خواهر وبرادرانش که چه برادر حسین گونه و علی اکبر گونه داشتید ، سرافراز هستید و شادمان باشید و خوشحال ، که چنین افتخاری نصیب شما شده است ، راهش را بپیمائید ، یاد ونامش را همیشه گرامی بدارید و شجاعتش را الگوی خود قرار دهید.
او برای ما هم برادری نمونه بود و به شما خانوادۀبزرگوارش قول می دهیم که تا پای جان ادامه دهندۀ راه آنها باشیم.
اگر نمی توانیم خدمت شما برسیم یا نامه بنویسیم به دلیل این نیست که خدای ناکرده شما ها را فراموش کرده ایم.
ما شب وروز به یاد شما ها هستیم و از شما التماس دعا داریم ، گرفتاری و کارهای این جا قدری فرصت به ما نمی دهد ، انشاءالله که ببخشید و این عذر را از ما بپذیرید.
از شما التماس دعا داریم که امام را دعا کنید و نصرت و پیروزی رزمندگان را از خداوند قادر متعال بخواهید.انشاءالله که راه آن برادر و فرزند بزرگوارتان را به گونه ای که او رفت و دلخواهش بود بپیمائید.
برادرتان
مهدی باکری
63/6/4

منبع:varmazyar1.blogfa.com/hr-salmas.blogfa.com
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: شنبهبرچسب:,
ارسال توسط خوشخو

آرشیو مطالب
همسنگران
امکانات جانبی